نگاهی به کتاب یک دستها/ وقتی یک دست هم صدا دارد!
تاریخ انتشار: ۲۵ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۵۲۴۱۳۵
بعداز خواندن این کتاب میفهمیم غلط است که میگویند یک دست صدا ندارد؛ چرا، یک دست شیعیان صدا دارد و دلها را تکان داده است. باز هم پی میبریم، تشیع ثروتمندترین اعتقاد بشری است. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار دین تسنیم، رمان یک دستها در زمان متوکل عباسی میگذرد. روزگاری که شیعیان تحت نظارت شدید امنیتی بودند و مامورین حکومت هرگونه ملاقات با امام هادی (علیه السلام) را ممنوع کرده بودند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اولین باری که سفر کربلا رفتم، هنوز آمریکاییها توی عراق بودند و مرز عراق پر از سربازانشان بود. حضور آن اشغالگرها برایم غیرقابل تحمل بود. یادم افتاد این سرزمین انگار خالی از اشغالگر و دیکتاتور نبوده؛ از آمریکاییها و صدام گرفته تا سالها قبل، خلیفههای ستمگر عباسی. در خیال خودم به این فکر کردم اگر به این سربازها بگویند اینهایی که دارند از مرز رد میشوند، ایرانی هستند؛ چه احساسی پیدا میکنند و اگر قدرت داشتند، چطور مانع زیارت اباعبدالله میشدند؟ یک آن رفتم به گذشته، به قرنها قبل؛ به آن زمانی که خرج زیارت امام حسین، دادن یک دست بوده است. از خودم پرسیدم تا کجا و چقدر حاضرم علاقهام را به امام حسین نشان بدهم؟ آیا حاضر میشدم یک دستم را از دست بدهم اما عوضش زیارت بروم؟
معنای «کتاب جدید» آوردن امام عصر(عج) در روایت امام باقر(ع)و حالا بیشتر از ده سال بعد، کتاب یکدستها به دستم رسیده است. کتابی که کمحجمیاش انگیزه شده تا یکروزه تمامش کنم و بدانم جریانش از چه قرار است. کتاب یکدستها نوشته سید ناصر هاشمی مربوط میشود به دوران امام هادی علیهالسلام و خلیفه غاصب وقت، متوکل عباسی؛ اما شخصیت اصلی داستان، دانشمندی است که محب امام هادی علیهالسلام و از یاران و شیعیان ایشان است. به حکم تقیه مذهبش را پنهان کرده است. دانشمندی که شهرتش باعث میشود، خلیفه از او بخواهد که معلم فرزندانش باشد. داستان بیشتر در فضای قصر خلیفه و خانه این دانشمند که ابنسکیت نام دارد، میگذرد. خلیفه با اینکه از هیچ سختگیری به امام و شیعیانش دریغ نکرده اما از اینکه حب امام تا نزدیک گوشش و در قلب اطرافیانش نفوذ کرده، از مادر خودش تا کنیزک رقصانش، بهخشم آمده است و به جای پذیرش حقیقت، دستور داده شدت سختگیریها افزایش پیدا کند تا جایی که فرمان تخریب بارگاه امام حسین علیهالسلام و قطع دست زائرانش را داده است. ابنسکیت شاهد این ماجراهاست و غصههایی که میخورد و کمکهایی که به شیعیان میکند. و سرانجام روزی که مذهبش برای خلیفه آشکار میشود و چه زیبا در دفاع از حقیقت سخن میگوید و چه زیباتر هزینه این حقیقتگویی را میچشد.
تا کجا برای امام زمانمان هزینه میکنیم؟
بعداز خواندن این کتاب میفهمیم غلط است که میگویند یک دست صدا ندارد؛ چرا، یک دست شیعیان صدا دارد و دلها را تکان داده است. باز هم پی میبریم، تشیع ثروتمندترین اعتقاد بشری است؛ چراکه حاضر نیست در قبال تمامی ثروت دنیا دست از محبتش به رسول الله و اهلبیتش بردارد. این را امام صادق علیهالسلام به ما یادآوری کرده است.
بعداز خواندن کتاب از خودم میپرسم اگر این علما و اندکشیعیان مقاوم طول تاریخ وجود نداشتند و برای حفظ اعتقاد شیعه و ولایت اهلبیت هزینههایی مثل لای دیوار گذاشته شدن، کتک خوردن بابت یا زهرا گفتن، قطع شدن دست و غیره را بهخاطر مصلحت اندیشی عقل نمیدادند آیا هرگز این اعتقاد از بین رسانههای باطل و غالب طول تاریخ به دست ما میرسید؟ که امروز بهراحتی و پرسروصدا راهپیمایی اربعین برگزار کنیم و برای بردن نام اباعبدالله هیاهو راه بیندازیم؟ و آیا من در این نقطه تاریخ حاضر هستم از خودم بگذرم تا اعتقاد شیعه نسلبهنسل و سینهبهسینه منتقل بشود؟
خواندن کتاب یکدستها با حجم کم و داستانی بودنش گزینه مناسبی است برای خواندن در این روزها تا هر کداممان بعداز خواندنش از خودمان بپرسیم: با ادعای شیعه بودنی که داریم و اعتقادی که به این آیه قرآن «أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یتْرَکوا أَن یقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یفْتَنُونَ» داریم تا کجا حاضریم پای اعتقاداتمان بایستیم و هزینه بدهیم؟ حاضریم مثل آن پیرزن، نه یک دست که هر دو دستمان را در راه اماممان بدهیم و همچنان خوشحال باشیم؟ هزینه دادن پای امام عصر در دنیای امروزی چقدر و چطور است؟ آیا من هم میتوانم زمانی که «فاذا مُحَّصوا بالبلاء» میشوم جزء آن اندکدینداران باشم و دینم «لعق علی السنتهم» نباشد؟ میتوانم وقتی حدیث «مَنْ سَمِعَ رَجُلاً ینَادِی یا لَلْمُسْلِمِینَ» را در دفاع از مردم مظلوم غزه میخوانم در ازای هزینه دادن بابتش هم مثل آن فرد یمنی خطاب به فلسطینیها بگویم: شرمنده بودیم که فقط غزه بمباران میشد و ما بمباران نمیشدیم! حالا خیالمان راحت شد که در این عرصه نیز با مردم غزه پیوند خوردهایم.
کتاب «یک دستها» را سید ناصر هاشمی نوشته و انتشارات جمکران آن را منتشر کرده است.
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: کتاب امام هادی ع کتاب یک دست ها علیه السلام امام هادی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۵۲۴۱۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نگاهی به کتاب «خداشناسی قرآنی کودکان»/ شما خدا را میشناسید؟
کتاب «خداشناسی قرآنی کودکان؛ پاسخ به ۴۰ پرسش کودکان و نوجوانان درباره خدا» یکی از آن راههای آسانی است که میتوان به کمک آن کودکان را قانع کرد. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، طرح پرسشها و دغدغههای فکری نوجوانان و پاسخ مناسب به آنها از ملزومات تبلیغی است. در کتاب "خداشناسی قرآنی کودکان" به قلم غلامرضا حیدری ابهری ضمن ارائه مباحثی در نحوه پاسخگویی به سؤالات مذهبی کودکان، 40 پرسش درمورد حقیقت، صفات و کارهای خداوند و شناخت جایگاه مقام و مرتبه خدا در ذهن کودکان ذکر شده و به اختصار با استفاده از آیات و روایات به آنها پاسخ داده شده است. مطالب به صورت روان و متناسب با درک و دریافت و زبان کودکان ارائه شده است. فرزانه زینلی نویسنده و فعال فرهنگی یادداشتی بر این کتاب نوشته و برای انتشار در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده است که در ادامه میخوانید:
خدا چه شکلیه؟ خدا بچه داره؟ مامانش خدارو دعوا نمیکنه که همیشه بیداره؟! اصلاً خدا کیه؟!
این جور سؤالات را همه ما یا شنیدهایم یا مدتی در کودکی، ذهنمان را مشغول کردهاند. فکرکردن به خدا و بودنش در همه لحظات، برای ذهن کودک ما سخت است؛ کودکی که هنوز دنیا را درست نشناخته، تازه دارد مقدمات زیستن در آن را یاد میگیرد و قواعدش را میشناسد، با تناقضهایی روبرو میشود. همه پرسشهای عجیب و غریب و فلسفی بچهها از همین اختلافهای به ظاهر ساده برایشان شروع میشود و پاسخ این سؤالات برای ما سخت است؛ چون ذهنمان خیلی وقت است که به پذیرفتن عادت کرده و انگار هیچ چیز عجیبی نمیتواند هوشیارش کند.
دفترچه «خاطرات شیطان» دست بچهها افتاددر بین همه مسائلی که برای بچهها سؤال ایجاد میکند، ماهیت خداوند از همه پیچیدهتر است. این موضوع حتی برای بزرگترها هم گاهی جای ابهام دارد چه برسد به کودکی که تازه میخواهد معنای «لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ» را درک کند و بفهمد چطور در دنیایی که خودش میخوابد، مادرش میخوابد، حتی پرندهها و گنجشکها هم میخوابند، موجودی وجود دارد که نمیخواد و به خواب احتیاجی هم ندارد؟ یا کودکی که از لحظات غفلت مادرش برای خرابکاریها استفاده میکند و باور دارد کسی او را نمیبیند، چطوری باید درک کند خدا در همه لحظات او حضور دارد و در عین حال، در تمام لحظات مادرش هم حضور دارد؟ بخشی از این پرسشها به سبب شکل نگرفتن تفکر انتزاعی کودک ایجاد میشود و ممکن است با گذر از این دوره و ورود به دوره دوم نوجوانی، حل بشود، اما پاسخ همین سؤالات میتواند جهانبینی کودک را در موضوع خداشناسی شکل بدهد.
پاسخ به بنیادیترین پرسشها درباره خدا
این دست پرسشها برای والدین نگران کننده است؛ از طرفی اینکه نمیتوانند کودکانشان را قانع کنند و در چشم فرزندشان از مقام «همه چیزدانی» تنزل پیدا میکنند، و از طرف دیگر اینکه بالاخره چه پاسخی باید به بچه داد، اضطراب شدید به آنها وارد میکند. یک راهحل این است که از سرخط شروع کنید؛ یعنی ابتدا خودتان مسئله را حل کنید و بعد، متناسب با فهم و درک کودک، آن را برایش شرح بدهید. اما همیشه راهحل آسانتری هم هست!
کتاب «خداشناسی قرآنی کودکان؛ پاسخ به 40 پرسش کودکان و نوجوانان درباره خدا» یکی از آن راههای آسانی است که میتوان به کمک آن کودکان را قانع کرد. نویسنده در این کتاب، به بنیادیترین پرسشهایی که بین کودکان و نوجوانان مشترک است، پرداخته و به زبان ساده و با تمثیلهایی از زندگی روزمره، آن را برای کودکان قابل درک کرده است. در ابتدای کتاب هم بخشی را برای والدین نوشته و در آن، به لزوم «شنیدن» و چگونگی همدلی با کودکان در پرسشهایشان پرداخته است. غلامرضا حیدری ابهری، نویسنده کتاب، در مقدمه میگوید: «مطالب این کتاب با مطالب کتابهای اعتقادی مرسوم، کاملاً متفاوت است؛ زیرا خداشناسی کودک و نوجوان و پرسشهای او، با خداشناسی بزرگسال و نیازهای فکری این گروه بسیار تفاوت دارد.» نویسنده در بخشهای مختلف این کتاب سعی کرده است با نهایت آرامش، پاسخی قانع کننده برای کودکان آماده کند و حتی میگوید که این پاسخها را ابتدا در اختیار فرزند خودش قرار داده و نظر او را به عنوان یک مخاطب هم سن و سال، پرسیده تا در نهایت، کتاب مناسب حال و هوای کودک و نوجوان باشد.
این کتاب را انتشارات بینالمللی جمال در 140 صفحه منتشر کرده و در کتابنامه رشد آموزش و پرورش نیز معرفی شده است.
انتهای پیام/